معنی کاشف واکسن هاری
اطلاعات عمومی
لویی پاستور
حل جدول
پاستور
شیمیدان فرانسوی کاشف واکسن هاری
پاستور
کاشف واکسن
جنر
کاشف واکسن وبا
هاپکین
کاشف واکسن ابله
ادوارد جنر
کاشف واکسن آبله
ادوارد جنر
ادواردجنر
جنر
کاشف واکسن اطفال
جون صوارد سالک
کاشف واکسن سیاهزخم
پاستور
کاشف واکسن سرخجه
ادوار جنر
لغت نامه دهخدا
هاری. (ع ص) خراب شده. ویران شده. (از ناظم الاطباء). || بنای شکسته. || مرد سست و برجای مانده از سختی روزگار. (یادداشت به خط مؤلف). || سست. || ضعیف. (از ناظم الاطباء).
هاری. (ص نسبی) کناس و سرگین کش است، زیرا که هار به معنی سرگین است و «ی » برای نسبت است، یعنی کسی که سرگین را برمیدارد و در هندوستان حلال خور خوانند. (از آنندراج) (از برهان). || خاکروبه کش.
واکسن
واکسن. [س َ] (فرانسوی، اِ) ماده ٔ آبله که از گاو گرفته به انسان تزریق می شود، نیز هر ماده ای که برای تزریق درست کرده می شود. (فرهنگ نظام). مایه. (لغات فرهنگستان). میکروب ضعیف شده یا کشته شده ٔ امراض که به منظور ایجاد مصونیت در بدن انسان یا حیوان نسبت به مرضی مسری - خصوصاًهنگام شیوع آن مرض - با آمپول آن را در عضله تزریق کنند مانند واکسن سیاه سرفه و دیفتری یا زیر پوست تزریق شود چون واکسن وبا و التور یا با ایجاد خراش سطحی روی پوست آن را وارد بدن کنند مانند واکسن آبله.
معادل ابجد
754